چهارشنبه، بهمن ۵

اگه از نوشتن دست بردارم دیوونه می‌شم

نفس‌هام کندتر شده. دستم درد می‌کنه.
کاش امروز خدایی بود که بهش پناه می‌بردم...
قشنگ می‌فهمم که چرا داستایوفسکی دیوانه شد
کامل می‌فهمم که چرا کارش به جنون کشید
امشب من دیوانه نشم خوبه.
دارم مخم رو می‌کوبم به دیوار که خودم رو کنترل کنم
احساس می‌کنم که کف اتاقم علف‌های هرز دراومده
مثل زندگی‌م که پر از علف‌های هرزه
سرم رو باید بذارم رو بالش و فقط نفس‌ها رو با صدای بلند بشمرم
می‌ترسم که دیوونه شده باشم
از اتاق بغلی صدای عجیبی می‌آد
ازش نمی‌ترسم، اما از این می‌ترسم که این صدا توهم باشه
دست‌هام می‌لرزه
اگه حرف بزنم، کارم تمومه
سه تا قرص خواب برام مونده
می‌خورمشون
حتمن افاقه می‌کنه
و من شک ندارم همه‌ی این‌ها حق من نبود

سه‌شنبه، بهمن ۴

دوست دارم ستایش کنم هیتلر رو
که نشون داد چطور نفرت یک انسان
چند میلیون آدم رو تو کوره زنده زنده می‌سوزونه

دوشنبه، بهمن ۳

آدم همیشه می‌تونه خودش رو فریب بده
این وحشتناک‌ترین ویژگی آدم‌هاست
در هر مقطعی می‌تونه به خودش ثابت کنه که مظلوم واقع شده
در هر موقعیتی می‌تونه به خودش بقبولونه که "دیگری" تمام تقصیرها را باید گردن بگیره
می‌تونه همیشه خودش رو فریب بده که فهمیده نشده بدون اون که سعی کرده باشه که فهیمده بشه
آدم موجود حیرت‌آوری ه
وقتی می‌تونه خودش رو فریب بده؛ پس می‌تونه بقیه رو هم فریب بده
ریشه‌ی فریب چیه؟

چهارشنبه، دی ۲۸

مرگ و ننگ بر همه‌تان
من عصبانی نیستم
مرگ سزاوار شماست
با کمال خونسردی می‌گویم
Free counter and web stats