ما به معجزهی واژگان باور نداشتیم تا تو فریاد زدی
و این گوشهای کاغذ بود که پاره شد
فریاد زدی که شاید کلمات فریادرسمان باشند
این تقدیر شتر کور است
که سوارش را بر زمین میزند
این سرنوشت ماشینی اوراق است
ترمز بریده رو به سوی دیواری از آتش
-- چقدر بد شعر مینویسم! همین نشون میده که واژگان به فریادم نرسیدهاند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر